عدهای از او با عنوان «بنتانکور ثانی» یاد و دستهای دیگر او را در کلاسی متمایز از سایر هافبکهای سالهای اخیر یوونتوس قلمداد میکنند. درخشش لئاندرو پاردس در ترکیب تیم ملی آرژانتین در دیدار دوستانهاش مقابل هندوراس بارقهای از امید را در دل طرفداران آلبیسلسته و بیانکونری زنده کرده اما آیا همان حلقه مفقوده بانویپیر در جلوی خط دفاعش است؟
پاردس نامی بود که از همان ابتدا توسط الگری فراخوانده شد؛ پس او بهتر از هر کسی نحوه استفاده از آن را در آرایش موردنظرش میداند. پاردس میتواند نظم را در کانال ارتباطی میان خط دفاع و هافبک حکمفرما کند و انسجام عمودی را در آن منطقه برقرار سازد. فراموش نکنیم که هافبک دفاعی با ویژگیهای اثربخش در سازماندهی تیم، گزینهایست که الگری در فرماسیون نهاییاش شدیداً به آن علاقهمند است.
بازی با پای راست پاردس خوب است و کمی پیشتر از آنکه به عنوان یک هافبک دفاعی شناخته شود اساساً یک هافبک با ویژگیهای هجومی بوده تا اینکه زیر نظر مارکو جامپائولو (در امپولی) آنچنان در پست هافبک دفاعی درخشیده که از همان زمان در این قسمت زمین ماندگار شده است.
نباید از یاد ببریم که هرقدر نمایشهای او در نقش هافبک دفاعی تحسینهایی به همراه داشته اما همچنان (و احتمالاً تا ابد) شیفته و مسحور الگوی فراموشنشدنیاش: «خوان ریکلمه» است و این یعنی سویهی هجومی او از درون بر هر خصیصه دفاعی دیگر میچربـد.
خلاقیت و مدیریت بازیِ پاردس در موقعیتهای پر فشار از یک سو تداعیگر مارکو وراتیست و دید عالی و کیفیت پاسهایش (کوتاه و بلند) ذهنها را یاد تیاگو موتا یا حتی سرخیو بوسکتس میاندازد. با این همه بیبنیاد بودن و نداشتن سابقهی قابلاتکا در تفکرات دفاعی (مقصود عدم فرهنگ دفاعیست) به انضمام کاستی در سرعت و ضعف در دوئلهای فیزیکی، اجازهی حساب باز کردن روی او در قامت یک ستارهی امیدبخش را به این آسانیها نمیدهد.